نفیسه اسماعیلی، حسام آبنوس: سارا عرفانی، نویسندهای که در طی سالهای اخیر بدون حاشیه به نویسندگی پرداخته، وقتی رمان جدیدش با نام «پنجشنبه فیروزهای» رونمایی شد در مدت زمان کوتاهی کتابش مورد توجه قرار گرفت و همین مسئلهای شد که از او دعوت کنیم به خبرگزاری فارس بیاید و پیرامون کتابش گفتوگویی داشته باشیم.
اظهارنظر درباره کتاب جدیدش و صحبت کردن پیرامون شخصیتهای داستانش مباحثی بود که در این جلسه مطرح شد. تمام قد از کتاب و شخصیتهای داستانش دفاع میکرد و اگر نقدی هم وارد میشد منصفانه پاسخ میداد و در پارهای آنها را میپذیرفت، ترجیح میداد کمتر در مورد رمانش حرف بزند و این کار را به منتقدین و خوانندگان رمانش سپرد. او که دانشجوی فلسفه بوده فلسفی نوشتن را هنر ندانست و گفت که مینویسد تا رمانش خوانده شود. در بخش اول گفتوگو با او متن صحبتهایمان درباره تازهترین اثرش را منتشر کردهایم، گفتوگویی مفصل و البته پر فراز و نشیب که در ادامه آمده است.
فارس: دغدغه شما در نوشتن مربوط به موضوعات اجتماعی میشود یا اینکه مانند نویسندههای دیگر تصویری دارید و با توجه به آن مینویسید. جایگاه موضوعات اجتماعی در نوشتههای شما کجاست؟
عرفانی: خیلی اصرار ندارم که حتما نوشتههای من اجتماعی باشد و این دسته بندی را در ذهنم ندارم. میتوان گفت چیزی که خیلی ذهنم را درگیر کند و چند وقت با آن درگیر باشم یا من را اذیت کند، اگر بخواهم حرفی در مورد آن بزنم خواهم نوشت. شاید یک موضوع اجتماعی باشد یا اینکه یک داستان دینی باشد و در ذهنم خود را نویسنده اجتماعی یا دینی نمی دانم.
فارس: پس موضوع موجب نمیشود که یک مسئله را کنار بگذارید و نسبت به آن بیتوجه باشید خواه اجتماعی، سیاسی یا مذهبی باشد؟
عرفانی: بله موضوع عامل نیست. شاید یک اتفاق عرفانی ذهنم را درگیر کند و بخواهم نسبت به آن بنویسم.
خیلی اصرار ندارم که حتما نوشتههای من اجتماعی باشد و این دسته بندی را در ذهنم ندارم. میتوان گفت چیزی که خیلی ذهنم را درگیر کند و چند وقت با آن درگیر باشم یا من را اذیت کند، اگر بخواهم حرفی در مورد آن بزنم خواهم نوشت
فارس: از نظر خودتان «پنجشنبه فیروزهای» یک رمان دینی است یا اجتماعی؟
عرفانی: میتوان این تقسیمبندی را نداشت.
*پنجشنبه فیروزهای یک رمان دینی است
فارس: حالا به نظر خودتان کدام است؟ با توجه به اینکه هم مباحث مذهبی در رمان وجود دارد و هم موضوعات اجتماعی.
عرفانی: تمام مسائل جزو کارکردهای رمان است و نمیتوان گفت که این اثر فقط به زیارت پرداخته است یا … بلکه تکتک مسائل درون رمان را با قصد و غرض در داستان آوردهام. برای مثال من در بین نزدیکان و دوستانم مسئله ازدواج را بارها دیدهام و دوست داشتم که در رمان به آن بپردازم و یا بحث چت و فضای مجازی در رمان در سایه مسائل اجتماعی است ولی در کلیت شاید بتوان گفت که این رمان یک اثر دینی است.

فارس: چقدر برای نوشتن این رمان مطالعه کردید؟
عرفانی: نمیتوان گفت که چه میزان مطالعه کردهام، چون نوشتن داستان را شروع کردم و دو فصل جلو رفتم و بعد درگیر این شدم که باید مطالعه کنم. در حین نوشتن کتابها را میخواندم و یک سری سخنرانیها گوش میکردم و به تفسیر زیارت جامعه کبیره رجوع کردم. حتی جالب است که مثلا در ماه محرمی که گذشت برای عزاداری وقتی رفتم نکتهای در آنجا مطرح شد که به من کمک کرد و در قسمتی از داستان استفاده کردم. چون یک بازه زمانی ۴ ساله زمان برد تا داستان را بنویسم در طول این مدت مطالعه کردم.
*نخواستم تک بُعدی به قضیه نگاه کنم
فارس: اینکه تمام تیپها را در داستان داریم به خصوص اینکه به زیارت امام رضا (ع) هم آمدهاند. این مسئله در رمان «پنجشنبه فیروزهای» چشمگیر است و چطور شد از یک فضای ایدهآل به یک موقعیت رئال دست یافتید؟
عرفانی: دقیقا به همین دلیل که ما در زیارت حضرت رضا(ع) همه تیپها را میبینیم، نخواستم در رمان تک بعدی به قضیه نگاه کنم و دوست داشتم شخصیتهای دیگر هم در داستان باشند.
فارس: شخصیتهای پنجشنبه فیروزهای را از کجا آوردید و چقدر از آنها در بیرون وجود دارد و چقدر زاییده تخیل شما هستند؟ کدام شخصیتها حاصل تجربیات شماست و کدام را ساختهاید؟
عرفانی: اینطور میتوان گفت که بعضی اتفاقات و شخصیتهای داستان شاید در بیرون بودهاند. در مورد غزاله اختصاصا این نبود و خودم به او رسیدم. البته نمیشود گفت که خواستم خودم را نشان دهم اما شاید به خودم نزدیک باشد. از حیث درگیریهای ذهنی و … به من نزدیک بود. سعی کردم بازیهای ذهنی داشته باشد و مرتبط با روند داستان تغییر و تحولات داشته باشد.
فارس: آن قسمتهایی که به خودتان نزدیک است دقیقا کجاست؟ آنجایی که دغدغههای دینی دارد یا آنجا که رفتارهای دخترانه از خود بروز میدهد؟
عرفانی: میشود گفت درگیریهای ذهنی غزاله به جنس درگیریهای ذهنی خودم نزدیک است. اما این به آن معنا نیست که خواستم خودم را نشان دهم زیرا این موجب میشود که مخاطب شروع به شباهتسازی کند. اشکالی که بر شباهت سازی به خصوص در کارهای خانمها وجود دارد این است که دست نویسنده را میبندد زیرا با خود میگوید که اگر یک اتفاق را بگویم ممکن است که خواننده این را به من نسبت دهد و از نوشتن یک اتفاق پرهیز میکند. درگیریهای ذهنی و نوع چالش به فضای ذهنی من نزدیک است.

فارس: در مورد شهاب و سایر شخصیتهای داستان هم توضیح دهید.
عرفانی: شهاب کمکم و ذرهذره در داستان شکل گرفت. کنش یا واکنشی که در داستان به وجود میآمد با توجه به آن شهاب و سایر شخصیتها را شکل میدادم و شهاب نمونه بیرونی نداشت. درباره سلمان باید گفت که شاید به لحاظ ظاهری به همسرم شباهت داشته باشد ولی از قبل دوست داشتم چنین شخصیتی را در یکی از داستانهایم داشته باشم. درباره صدف هم ترجیح میدهم چیزی نگویم. مریم نیز در داخل داستان شکل گرفت و از ابتدا قرار نبود این کار را با او انجام دهم و اندکاندک او را خلق کردم.
درگیریهای ذهنی غزاله به جنس درگیریهای ذهنی خودم نزدیک است. اما این به آن معنا نیست که خواستم خودم را نشان دهم زیرا این موجب میشود که مخاطب شروع به شباهتسازی کند. اشکالی که بر شباهت سازی به خصوص در کارهای خانمها وجود دارد این است که دست نویسنده را میبندد
فارس: در مورد آن خانم فرانسوی هم توضیح دهید که حضورش چه ضرروتی دارد؟ بود و نبودش چه کمکی به داستان میکند؟
عرفانی: میتوان گفت حضور آن بانوی فرانسوی یک رویداد فرعی است که ذهن غزاله را درگیر میکند و به رشد وی کمک میکند و نگاه غزاله را تکامل میبخشد و این نگاهی بوده که از حضورش در فصل ۳ داشتم. در واقع غزاله با قضیه شفا گرفتن به واسطه این خانم درگیر میشود و این کارکردی بود که از حضورش در داستان نیت داشتم.
فارس: به نظر میرسد که برخی شخصیتها در داستان رها میشوند و حتی اینطور به چشم آمده که برای اینکه داستان را به پایان برسانید، برخی شخصیتها را از داستان کنار گذاشتهاید. برای این موضوع برنامه داشتهاید یا اینکه اتفاقی به این شکل در آمده است؟
عرفانی: برای این اتفاقات در داستان فکر شده بود. برای مثال مریم در پایان فصل ۵ دیگر حضور فیزیکی ندارد و در ابتدای فصل ۷ غزاله متوجه میشود که مریم از دنیا رفته است. حتی در فصلهای بعدی نیز این حضور وجود داشت و خیلی زود کنار گذاشته نشده است. چون قرار است در فصل ۷، یک مجموعه اتفاقات رخ دهد.
فارس: برای اینکه داستان برای خواننده کشش داشته باشد از چه شگردی استفاده کردید؟
عرفانی: شگردها و بازیهای داخل داستان مانند چتها، یا اتفاقاتی که هیجانانگیز بود موجب جذابیت بخشی به داستان میشد و از آنها سود بردم.
*داستان فلسفی نوشتن هنر نیست
فارس: از اینکه از یک موضوع درام و عشقی میان یک دختر و پسر در این داستان و یا کتاب «لبخند مسیح» به منظور پیشبرد داستان استفاده کردهاید، هراسی نداشتید که وزن متن شما را کاهش دهد؟
عرفانی: نه. فکر میکردم این مباحث لازمه ایجاد جذابیت است. شاید از آن تعبیر به عامه پسند شود ولی ترجیح میدادم داستان به نحوی روایت شود که خواننده دوست داشته باشد آن را بخواند. من با داستانهایی روبرو بودهام که میخواسته یک مفهوم عمیق را منتقل کند ولی نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم و کشش نداشته است. من در دانشگاه فلسفه خواندهام و اگر بخواهم میتوانم داستانی فلسفی بنویسم که یک عده خاصی آن را متوجه شوند ولی به نظر من این هنر نیست در حالی که عدهای فکر میکنند طرح این مسائل در داستان با کلاس است. دوست دارم یک اثر بیشتر خوانده شود و بیشتر موثر باشد و هرچه یک داستان بیشتر خوانده شود موفق بوده است.

فارس: احساس نمیکنید «پنجشنبه فیروزهای» شلوغ است؟ یعنی هر کدام از این مسائل این قابلیت را دارد که به صورت مجزا به آنها پرداخته شود.
عرفانی: مطمئنا این حس را نداشتم. برای مثال قضیه راننده تاکسی داخل قصه را مدتها بود که میخواستم بنویسم. در حین نوشتن این داستان دیدم میتوانم که از شخصیتها و فضاهای داستان کمک بگیرم تا به آن بپردازم. این رمان یک رمان به نسبت طولانی است با وجود اینکه نیتم این نبود که یک رمان ۴۰۰ صفحهای شود، اما میخواستم یک سری داستان فرعی در مسیر اصلی داستان باشد تا خواننده با آن ارتباط برقرار کند و پیوسته درگیری غزاله و سلمان را شاهد نباشد. البته ممکن است یک نفر فکر کند که شلوغ شده است که مشکلی نیست.
فارس: راوی داستان دانای کل است یا اینکه از یک راوی تلفیقی استفاده کردهاید؟
عرفانی: دانای کل نیست. بلکه راوی اول شخص است با تغییر زاویه روایت کننده.
فارس: رمان چه میزان دخترانه است؟
عرفانی: اگر بخواهیم بر اساس راویهای داستان نظر بدهیم که جاهایی سلمان به عنوان راوی حضور دارد به صورت کامل دخترانه نیست ولی حدود ۷۰ درصد دخترانه است. با توجه به اینکه شخصیت اصلی دختر است و فضاهای داستان دخترانه است پس بیشتر دخترانه است. با توجه به اینکه اغلب غزاله روایت میکند میتوان گفت یک داستان دخترانه است. اما بازخوردی که از آقایان مخاطب کتاب گرفتهام مثبت بوده و دخترانه بودن فضاها و دیالوگها باعث نشده مردان مخاطب کتاب نباشند.
فارس: زبان داستان در این رمان خیلی روان و ساده است. برای رسیدن به این زبان تلاش میکنید؟
عرفانی: برای رسیدن به این زبان تلاش نمیکنم. حتی پیش آمده که سعی کردهام که کمی هم پیچیده بنویسم ولی منتقدینی که با آنها ارتباط دارم توصیه کردهاند که این کار را نکنم. این زبان ساده یک حسن است و به روایت من کمک میکند.
فارس: برای اینکه روایت شما زنانه نشود هم تلاش میکنید؟
عرفانی: تلاش خودم را کردهام و سعی کردم که راویها به شخصیتهای واقعی در جهان بیرون نزدیک شوند. با توجه به اینکه اصراری ندارم که یک اثر زنانه خلق کنم سعی کردم کاری بنویسم که اگر آقایان هم خواندند با آن ارتباط برقرار کنند. اگر مخاطبان واقعا ارتباط برقرار نکنند و این عدم ارتباط در میان عموم باشد به نظرم ضعف کار است.
*طوری مینویسم که نیاز نباشد به کار الصاق شوم
فارس: به اینکه «پنجشنبه فیروزهای» پایان باز دارد، اعتقاد دارید؟
عرفانی: دوست دارم در مورد این موضوع مخاطب به آن برسد و ترجیح میدهم زیاد در موردش حرف نزنم و توضیح ندهم. هنوز زود است که در مورد پایان داستان صحبت شود. داستان را طوری نوشتهام که نیاز نباشد نظرات خودم را به کار الصاق کنم.

فارس: از اینکه در رمانهایتان به مسائل عقدیتی اشاره میکنید و سوالها و جوابهایی که میان شخصیتها رد و بدل میشود نگرانی ندارید، که خواننده به نوعی گمراه شود؟
عرفانی: سختیهایی که داستان دینی دارد سختیهایی مخصوص به خود است، که در «پنجشنبه فیروزهای» بسیار با آن دست و پنجه نرم کردم. نویسنده باید خیلی حواسش باشد که سوالی اگر مطرح میکند بتواند جواب آن را بدهد. مثلا در شخصیتپردازیها نیز این مسئله صدق دارد. یعنی نمیتوان شخصیتی که خواننده با آن ارتباط برقرار کرده را به راحتی زد و خراب کرد در حالی که در موضوعات دیگر داستانی این مسئله وجود ندارد. مثلا سلمان شخصیتی است که واقعا نمیتوانست خیلی از کارها را انجام بدهد. تلاش میکنم تا آنجایی که امکانش هست به سوالات جواب داده باشم.
اصراری ندارم که یک اثر زنانه خلق کنم سعی کردم کاری بنویسم که اگر آقایان هم خواندند با آن ارتباط برقرار کنند. اگر مخاطبان واقعا ارتباط برقرار نکنند و این عدم ارتباط در میان عموم باشد به نظرم ضعف کار است.
سعی میکنم برای نوشتن کار به یک راهکار برسم. ممکن است یک داستان خوب دینی در ذهنم وجود داشته باشد ولی اگر به راهکارها نرسم آن طرح را کنار میگذارم. احمد دهقان به من گفت: «خیلی خوب از پس داستان دینی بر آمدی و همچنان داستان دینی بنویس. ما در نویسندهها نداریم نویسندهای که با این جسارت بنویسد.»
فارس: قرار گرفتن مسئله خرافات و یا مسائلی که چندان پایه محکمی ندارد در رمان، حاصل مطالعه بوده یا مشاهدات خودتان؟
عرفانی: این مسائل همیشه دغدغههای من بوده است و با توجه به اینکه فضای زیارت در داستان وجود دارد سعی کردم مسائلی که به زیارت مرتبط هست و امکان آن نیز وجود دارد که در داستان مورد اشاره قرار گیرد را در کتاب آوردهام. من خودم را در اندازهای نمیبینم که بخواهم آسیبشناسی کنم ولی سعی کردم تا آنجا که داستان گنجایش دارد به جنبههای مختلف این موضوع بپردازم.
*رمان مینویسم که خوانده شود
فاس: از اینکه با عنوان نویسنده دینی از شما یاد شود نمیترسید؟
عرفانی: نه. از این عنوان ترسی ندارم و این که بتوانم یک روز یک رمان دینی خوب بنویسم که خوانده شود و همه مشتاق مطالعه آن باشند آن روز من موفق شدهام، زیرا اگر به عنوان نویسنده دینی بایکوت شوم آن روز حتما شکست خوردهام و تلاشم را میکنم که این اتفاق برای من نیفتد. چون رمان مینویسم که خوانده شود.
فارس: از اینکه داستانتان را متهم کنند به اثری که اخلاق را زیر پا گذاشته یا از خطوط قرمز عبور کرده است، نگران نبودید؟
عرفانی: مطمئنا جواب منفی است. خودم معتقدم که باید داستان تمیز و پاکی بنویسم. ما شاهدیم که نویسندههایی عنوان نویسنده دینی را یدک میکشند ولی اخلاق را زیر پا میگذارند. من با اعتقاد به این مباحث اخلاقی و با دقت ویژهای نسبت به وارد کردن مسائل، داستان را نوشتهام. حتی دوست داشتم کنایه و نیمچه طعنهای به نویسندگانی که با زیر پا گذاشتن این مسائل کتابشان پرفروش میشود هم بزنم و این مسئله آنجایی اتفاق میافتد که از قول غزاله بیان میشود که میتوان داستان صدف را در ادامه روایت کرد. میخواهم بگویم میشود اینکار را کرد و داستان را به جاهای جذاب کشید. به نظرم میشد این داستان بدتر نوشته شود ولی نخواستم این کار را انجام دهم. سعی کردم تا آنجا که امکانش هست داستان تمیزی باشد.
منبع: https://www.farsnews.ir/news/13940214001191