خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات ـ نفیسه اسماعیلی: بانوانی دور هم جمع شدهاند که امروز دیگر جمع حدود ۳۰ نفرهای دارند. آنها به نوعی NGO تشکیل دادهاند که نامش را «کانون بانوی فرهنگ» گذاشتهاند و در آن به آموزش داستان و رمان مشغولند. هرچند در کارگاههای کانون آقایان هم امکان حضور دارند، اما جمعشان زنانه است.
کم کم چهارساله میشوند. هدفشان همگرایی و همافزایی نویسندگان زن بود. هرچند قلم روی نام مردان نکشیده و تفکیک جنسیتی ندارند، اما برای حضور آسان مادران در کلاسها و کارگاهها تلاش کردهاند اتاق بازی یا کتابخانه کودک و مهد هم کنار نشستها هماهنگ کنند.
سارا عرفانی از نویسندگان کشورمان که به تازگی با کتاب «دختر ماه» در جشنواره بینالمللی رضوی در گروه داستان کودک و نوجوان حائز رتبه اول شد، دبیر کانون است. از این رو با حضور در خبرگزاری فارس درباره فعالیتهای آن توضیحاتی را ارائه کرد.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری فارس با این بانوی نویسنده و فعال فرهنگی است.

* امسال کانون بانوی فرهنگ وارد چهارمین سال فعالیت خود میشود. در مورد شکلگیری این کانون صحبت کنید و اینکه ایده اولیهاش از کجا آمد؟ چه تعدادی عضو اولیه داشت و الان به کجا رسیده است؟
یکسری کارها انجام میدادم و به واسطه اینکه کتابهای چاپ شده دارم تا حدی شناختهشده هستم. هر از گاهی بعضی از دوستان آثارشان را برایم ارسال میکردند تا بخوانم و اگر کتابشان خوب بود، ناشری را به آنها معرفی کنم. مشغول چنین فعالیتهایی بودم و فکر کردم خوب است با نویسندگان دیگری جمع شویم؛ چرا که در این صورت بهتر میتوانیم کارها را انجام دهیم؛ هم از نظر آموزش و هم کارهای دیگر.
بهتر دیدم در قالب یک کانون یا یک جمعیتی کارها را معرفی کنیم؛ چون معتقد بودم تاثیرگذارتر خواهد بود. چون در این صورت یک هویت جمعی داشتیم. آن زمان آقای «مطهر محمدخانی»، رئیس فرهنگسرای انقلاب بودند. ایشان همکاری کردند و ما این کانون را تشکیل دادیم.
* ایده اولیهاش از خودتان بود؟
ایده اولیهاش در یک جمع دوستانه شکل گرفت. یعنی پیشنهاد این بود. حالا که تعدادی از بانوان قرار است کنار هم کار کنند بهتر است سازماندهی شده پیش برویم. حتی همینکه دور هم جمع شویم و حرفهایی درباره فضای ادبیات بزنیم، حتماً میتواند تاثیرگذار و منشا خیر باشد.
* هدف اولیه از تشکیل چه بود؟
در واقع هدف این بود که در کنار هم به همافزایی برسیم. هر یک از دوستان در بخشهایی که تبحر دارند به ما کمک میکنند مثلاً یک ویراستار داریم و او به ما در بخشهای ویراستاری کمک میکند، روایتنویس یا نویسنده کودک و نوجوان و…، که هر کدام از این افراد بر اساس توانایی فردی در این فضای جمعی کمک میکنند تا سایرین یک پله بالا بیایند.

* چه خروجیای مدنظرتان بود؛ مبتدی یا پیشرفته؟
در نهایت ما میخواهیم خروجی این فضا، چاپ آثار خوب باشد. ضمن اینکه تا به امروز هم از بچههای جدید چند کتاب منتشر شده است.
* در سال سوم شکلگیری کانون؟
بله هدف، نوشتن بود. میخواستیم افرادی را که به ما پیوسته و تلاش و پشتکار دارند به ناشر خوب معرفی کنیم یا به نشریههای خوب آثار آنها را بفرستیم. به عبارتی کارها را پاس میدهیم.
از ۱۵ عضو ابتدای راه کانون اکنون به ۳۰ نفر رسیدهایم؛ بالا بردن کمیت برای ما مهم نیست
* اکنون چند عضو دارید؟
تقریباً در ابتدا با ۱۵ نفر شروع کردیم و الان ۳۰ نفر هستیم. البته فالوورهای صفحه اینستاگرام کانون بیش از این تعداد هستند، ولی افرادی که به شکل جدی با ما کار میکنند، ۳۰ نفرند (بچههایی را که در کلاسها شرکت میکنند، جزو این اعضا حساب نمیکنیم). کسانی که با ما همراهی میکنند و دور هم جلسات جدی میگذاریم ۳۰ نفر هستند.

* دورههای شما به چه شکلی است؟ ماهانه یا هفتگی کارگاه برگزار میکنید؟
بنا داشتیم ماهی یک بار نشست «سهشنبههای خواندنی» داشته باشیم که به دلیل شیوع و بروز کرونا جمعهای حضوری ما کمرنگ شد. به همین دلیل قصد داریم ماهی یکبار کتابی را معرفی کنیم تا همه بخوانند و درباره آن صحبت کنیم. آن کتاب خیلی موضوعیت ندارد. اینکه بچهها بتوانند تحلیل کنند و سرفصلهایی را که در کلاسها آموختهاند روی آن کتابها پیاده کنند، مهم است؛ درباره شخصیتپردازی آن کتاب صحبت میکنیم یا درباره تک تک عناصر و نقد و بررسی صورت میگیرد، در نشستها این موارد برای ما مهم است. حالا هر از گاهی هم مسابقات داستاننویسی یا فراخوان داستان جهانمرد میدهیم. سال گذشته مسابقه کلمات روضهخوان را داشتیم یا سال اول یک مسابقه با موضوع زن و مادر.
*درباره مسابقه جهانمرد توضیح میدهید؟
بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی، هر کسی با هر تخصصی سعی میکرد کاری برای ایشان انجام دهد. طراحها طرحهای قشنگی میزدند. شاعران شعر میگفتند. ما هم تصمیم گرفتیم برای ایشان داستانک بنویسیم. بهتر دیدیم فراخوانی منتشر کنیم تا نویسندگان دیگر هم در نوشتن این داستانکها سهیم باشند. اتفاقا داستانکهای بسیار زیبایی نوشته شد و قرار شد آنها را در کتابی منتشر کنیم. اما پیش از انتشار کتاب، یک کارگاه برگزار کردیم و داستانکها با حضور استاد نقد و بررسی شدند و نویسندگان، اشکالات کار را برطرف کردند. انشاالله به زودی کتاب جهانمرد منتشر میشود.

* خروجی هر سال مشخص است، یعنی یک هدف تعیینشدهای دارید یا مناسبتی این اتفاقات را پیش میبرید؟
یک بخشی مناسبتی است. ما اسپانسر مشخصی نداریم. در حال حاضر از فرهنگسرای انقلاب جدا شدهایم و میخواهیم خودمان مستقل باشیم. از این جهت ممکن است برنامههایی که قصد داریم به شکل سالیانه و منظم پیش برود اتفاق نیفتد، ولی ماهی یکی ـ دو بار جلسات آموزشی، کارگاهها و کلاسهای آموزشی داریم. مثلاً اکنون یک کارگاه نقد ادبی با آقای «احسان عباسلو» داریم. پیشنهاد خودشان این بود که داوران «جشنواره ده» از همین بچهها انتخاب شوند و کمکم بچهها فضای ادبیات جدی را تجربه کنند. یعنی در کارگاههای خودمان آموزش میبینند و همین افراد آموزش دیده دفعه بعد داور یک جشنواره داستانی میشوند.
حضور افراد با تنوع سلیقه در جلسات و کارگاهها مدنظر ماست، تا تضارب آرا را شاهد باشیم
* حالا که بحث این جشنواره داستانهای کوچک عاشورا یا همان «جشنواره ده» مطرح شد این را هم بپرسم این جشنواره برای ماه محرم تدارک دیده شده است؟
بله، جشنواره ده مسابقه داستان کوتاه کوتاه عاشورایی است که «کانون بانوی فرهنگ» با همکاری سایتِ کاف جشنواره «داستانهای کوچک عاشورا» را برگزار میکند. موضوع داستانها باید حول محور واقعه عاشورا باشد. هر فرد میتواند حداکثر سه داستان به دبیرخانه ارسال کند. داستانها با احتساب نام، نباید از یک صفحه A4 بیشتر باشد.
* مهلت آثار تا چه زمانی است؟
تا ۹ شهریور.

* همان که اختتامیهاش در ماه صفر برگزار میشود؟
ما در نظر داریم اختتامیه اربعین باشد، ولی هنوز قطعی نشده است؛ چون احتمالاً نمیشود حضوری جشنواره را برگزار کرد. شاید نتوانیم اختتامیه را حضوری برگزار کنیم و احتمالا به شکل مجازی برپا میشود. برندهها مشخص میشوند و جوایز برای آنها ارسال میشود.
* برسیم به همان فعالین کانون بانوی فرهنگ. شما از نویسندگان مشهور و شاعران شهره دعوت میکنید که با شما همکاری کنند؟ چقدر استقبال شده؟ الان با چه کسانی همکاری میکنید؟
ما در جلسات مختلف از افراد متعددی کمک گرفتیم. مثلاً در رونمایی یکی از کتابهای بچهها آقای «جلیل سامان» حضور داشتند. البته با برخی نویسندگان شناخته شده مثل خانم وجیهه سامانی همکاری بسیاری داشتیم. برای جشنواره سال گذشته «کلمات روضهخوان»، خانم آرمین و آقای عباسلو جزو داوران بودند. از خانم آرمین، خانم تجار، آقای ناصر نادری، آقای مصطفی خرامان و آقای سیدعلی شجاعی برای حضور در جلسات متعدد و متنوع دعوت کردیم. سعی میکنیم جستجو کنیم که هم سلیقههای مختلف در جلسات حضور یابند و هم تضارب آرا را شاهد باشیم.
* فقط در حوزه داستان فعالیت دارید؟
داستان و رمان.
* چرا به حیطه شعر با دوستان فعال در این حوزه وارد نشدید؟
نه اصلاً وارد شعر نشدیم.
* علت خاصی دارد؟
چون بچههایی که دور هم جمع شدیم، همه داستاننویس بودند. یعنی لااقل بین ما و دوستانی که از ابتدا شروع به کار کردیم، شاعر نداشتیم و سراغ این حوزه نرفتیم.
در حال تنظیم و تدوین «سند چشمانداز» برای کانون بانوی فرهنگ هستیم
* فکر نکردید برای بسط فعالیتهای ادبی کانون میتوانید در حوزه شعر هم با متخصصان امر ورود کنید؟
من به این موضوع فکر کردم، ولی ترجیح میدهم کار تخصصی خودمان را تا جایی که میتوانیم قویتر پیش ببریم. میتوانیم یک بخش شعر هم داشته باشیم، ولی تا الان این اتفاق نیفتاده است.

* نکتهای که در مورد کانونها یا انجمنهای ادبی خیلی به صورت خاص در مورد داستان مطرح است، اینکه بعد از مدتی فعالیتهای آنها کمرنگ میشود و جمع از هم میپاشد. در واقع زمان حیات ثمربخش این گردهماییها کوتاه است. برای این موضوع چه فکری کردهاید؟
هرچند دیر ولی به تازگی در حال تنظیم و تدوین «سند چشمانداز» برای کانون هستیم که براساس آن جلو برویم. به نظرم در این صورت فعالیتها، جان تازهای میگیرد. مشکلی که میگویید وجود دارد. در این مسیر ممکن است حتی سلیقههای مختلف با هم به چالش برسند و نتوانند در کنار هم کار کنند. این آفت گروهها و جمعهای دوستانه است که ممکن است این اتفاق برای ما هم بیفتد، ولی تلاش ما این است که خیلی جدی فارغ از هر چالش مشکلسازی جلو برویم و درگیر مسائل حاشیهای نشویم؛ برنامههای جدیتری هم برای کانون داریم. هرچند فازهای بعدی هم مدنظر ماست، مثلاً ۵ ساله دوم یا سه سال دوم که هنوز آنها را شروع نکردهایم و انشاءالله قرار است جدیتر پیش برویم.
* چه شد که بعد از سه سال به این نتیجه رسیدید که باید سند چشمانداز تدوین شود؟
دلیلش این است که طبیعتاً تا قبل از آن ما صرفاً به شکل معمول پیش میرفتیم و رصد میکردیم که الان بچهها چه نیازی دارند. آنگاه بر اساس آن کلاسی برگزار میکردیم. مثلاً میدیدیم آشنازدایی بچهها ضعیف است. احساس میکردیم کلاسی لازم داریم و برگزار میکردیم، ولی به مرور دیدیم باید خیلی جدیتر پیش برویم؛ دیدیم وقتی یک تشکل اینچنینی داریم باید هدفهای بلندمدتی هم برای آن در نظر گرفت، قدمهایی برداشت و استارت زد. اکنون در مرحلهای هستیم که جلسات را برای آن سند چشمانداز تشکیل میدهیم.
* مجازی برگزار میکنید؟
احتمالاً ترجیح بچهها این است که مجازی باشد.
* عضویت در کانون بانوی فرهنگ شرایط سنی خاصی دارید؟
نه

* بچهها هم میتوانند عضو شوند؛ مثلاً نوجوانان؟
بله میتوانند؛ مشکلی ندارد. تا به حال شاید خیلی عضو اینگونه نداشتیم. یعنی درخواستی به آن مفهوم نبود، ولی شرایط خاصی قرار ندادیم و تلاش داریم افراد بیشتر در این فضا باشند و فعالیت ادبی داشته باشند. به بچههایی که به کلاس میآیند میگوییم چند جلسه به کلاس بیایید که ما حضور شما را ببینیم. تعداد برای ما مهم نیست، بیشتر میخواهیم یک کار جدی انجام شود. بالا بردن کمیت برای ما مهم نیست و اگر بچههای مستعدی باشند و از ما بخواهند تا برای آنها کلاسی برگزار کنیم، حتما این کار را انجام میدهیم.
* در مورد خروجی آثار اینکه بیشتر در چه حوزهای باشند، دستهبندی نوجوان، رمان، داستان به عهده هنرجو است یا شما به آنها کمک میکنید و راه و مسیر را به آنها نشان میدهید؟
دقیقاً همین است. یعنی بسته به چیزی که آنها میخواهند ما تسهیلگر مسیر هستیم. اگر یک نفر روایتنویس خوب است سعی میکنیم در آن زمینه کمکش کنیم.
اصراری نداریم خروجی کانون بانوی فرهنگ، زنانه باشد
* به او مشورت میدهید؟
بله، روزی یکی از بچهها به کلاسهای داستاننویسی آمد. من دیدم میخواهد کاملاً زندگی خودش را روایت کند و هدفش همین است. به او گفتم در شاخه روایتنوسی جدیتر فعالیت داشته باش. در ادامه یکسری کتاب به او معرفی کردم.
سعی ما این است که اگر مثلاً این فرد در زمینه داستان کوتاه بیشتر فعالیت میکند به آن سمت هدایتش کنیم و کمکهایمان را به آن سمت ببریم. مثلاً خانم «نیلوفر مالک» در زمینه کودک و نوجوان بیشتر کار کرده، سعی کردیم در همان رشته که خودشان بیشتر دوست دارند و در آن زمینه بیشتر فعالیت میکنند و اگر دوستانی تمایل به کار کودک و نوجوان داشته باشند به ایشان معرفی میکنیم.
* چون اسم این کانون با زنان گره خورده است، معمولاً این استنباط میشود که خروجی آن حتماً باید زنانه باشد، یعنی زنانهنویسی برای آنها مهم باشد، اینطور نیست؟
ما به این موضوع اصراری نداریم.

* قلمها به این سمت نمیرود؟
طبیعتاً بله. در کلاسهای ما آقایان هم حضور دارند، یعنی اگر آقایان تمایل داشته باشند اثرشان را بخوانیم و معرفی کنیم، طبیعتاً این کار را انجام میدهیم. بیشتر از این جهت از ابتدا با جنبه زنانه شروع کردیم که یکسری خانمها ممکن است محدودیتهایی داشته باشند؛ به لحاظ بچه و سختیهای زندگی یا تمام چیزهایی که ممکن است برای یک خانم محدودیتآفرین باشد. از این رو فعالیتها را در جهت تسهیل حضور بانوان رقم زدیم. گاهی مثلاً مهدکودک هم برای کسانی که بچه داشتند، فراهم میکردیم (تا قبل از کرونا). ممنوعیت حضور کودکان را نداریم. حتی برعکس گاهی از حضور مادر و کودک عکس میگرفتیم و در صفحه منتشر میکردیم تا خانوادهها ترغیب شوند.
ممنوعیتی برای حضور آقایان وجود ندارد. مثلاً در مسابقات میپرسند آقایان هم میتوانند شرکت کنند؟ پاسخ میدهیم: بله. جالب اینکه در تولد سه سالگی کانون، رتبه اول به آقای امیر شادپور از خوزستان و خانم فائضه غفار حدادی اختصاص داشت.
نمیخواهیم فضا صرفا زنانه باشد، منتها سعی ما این است بیشتر به کتاب خانمها ضریب بدهیم
از سوی دیگر بسیاری از منتقدین ما آقایان هستند. یکبار آقای خُورشاهیان میگفتند چرا مرا به عنوان منتقد دعوت کردهاید؟ گفتیم عمداً این دعوت صورت گرفت؛ چرا که نمیخواهیم فضا صرفا زنانه باشد. منتها سعی ما این است بیشتر به کتاب خانمها ضریب بدهیم.
* در مسیر کاری شما جشنوارههای مهم کشور هم وجود دارد؛ مانند داستان انقلاب و جشنوارههای داستانی جوان و…. هدفگذاری دارید که آثار بچهها به آنجا ارسال شود؟ به اینها توجه دارید که نوقلمان بتوانند آثارشان را به جشنوارههای بزرگ بفرستند؟
معمولا اگر کتابی منتشر شود، ناشر این کار را انجام میدهد. یعنی ناشر برای جشنوارهها میفرستد. مثلاً کتاب خانم سارا شجاعی به نام «حلیه» که ناشر خودش میفرستد.
* نه منظورم پیش از انتشار بود؛ مانند داستان انقلاب که ارسال، بررسی و بعد، منتشر میشود.
واقعیتش تا حالا نبوده و نداشتیم.

* میگویند وقتی کانون تشکیل میشود روی ستونهای مشخصی استوار است. کانون شما روی چه ستونهایی استوار شده و چقدر به آن اهمیت میدهید؟
«ادبیات متعهد» برای ما اولویت دارد. فعالیت کانون را با یک نگاه انتقادی نسبت به نهادها و ارگانهایی که مسئولیتی در قبال ادبیات ارزشی دارند، اما آنچنان که از ایشان توقع میرود کاری نمیکنند، آغاز کردیم. هرچند معتقد بودم کارهایی در برخی نهادها میشود اما آن خروجی مناسبی که از آنها انتظار میرود شاهد نیستیم. بنابراین وارد مسیر شدیم.
* چند اتفاق اینطوری داشتید؟
مثلاً «حلیه» اثر خانم شجاعی، عنوان کتاب اول برای ایشان خیلی خوب بود. برای انتشار در اختیار نیستان قرار دادیم، یا کتاب خانم فرشته امیری (چنین دیدم) را که جدیدا چاپ شده است، یک داستان خیلی خوب است و میشود روی آن کار کرد. ماجرای یک مستندساز است که برای ساختن مستندی به سوریه میرود و توسط داعش اسیر میشود. به نظرم یک داستان جذاب و مخاطبپسند است.
گاهی آثار بچههایی که از کلاسهای ما نویسنده شدند به ناشر معرفی کردیم و اکنون برخی از آنها زیر چاپ است. حتی بعضی از نوقلمان ما در نشریه «رشد» شروع به نوشتن داستان کردهاند.
* شما داستان کوتاه هم کار میکنید؟
بله.
* همیشه گلایه میکنیم که در بخش نوجوان آثار کمی داریم. برای پر کردن خلاها آثار نویسندگان را به این مسیر سوق نمیدهید؟ آسیبشناسی برای گروه سنی چگونه است؟
بیشتر اینطوری بوده که تلاش کردیم بچههایی که کار خوب برای نوجوانان داشتند به ناشر معرفی شوند. به عنوان مثال یکی از بچهها یکی دو اثر بزرگسال هم نوشته بود، اما دیدیم کارهای ایشان در زمینه نوجوان موفقتر است و مخاطب بیشتر دوست دارد، از این رو الان به صورت تخصصی در زمینه کودک و نوجوان کار میکند.
مهم این است تاثیرگذار باشیم و بتوانیم در فضای ادبیات مثبت حرکت کنیم
* آینده کانون را چطور میبینید؟
فکر میکنم مهمترین هدف ما این است که نویسندههای جدیتر و قویتری تربیت کنیم. مهمترین چیزی که ما به آن فکر میکنیم این است که کار قوی منتشر کنیم و کتابهای خوبی که حرفی برای گفتن داشته باشند، از نظر تکنیکی کار شاخص و قویای باشند. مهم این است تاثیرگذار باشیم و بتوانیم در فضای ادبیات مثبت حرکت کنیم.

* به نظر خودتان در این سه سال تاثیرگذار بودید؟
تا حدودی، البته از فعالیت خودمان راضی نیستیم.
* خروجی شما چند کتاب بوده است؟
شاید ۶ کتاب طی سه سال، یعنی سالی دو کتاب.
* خروجی جشنوارههایی که کانون شما برگزار کرده، افرادی بودند که یا شناختهشده بودند یا بعداً شناخته شدند. یکی از اهداف شما این بوده که مسیر را به فرد نشان بدهید و بگویید مسیر درست شما این است. چقدر توانستید این فرد را در مسیر درست کاری و ذوقی خودش قرار دهید؟
تلاش ما همین است. تشخیص نوع فعالیت و ذائقهشناسی میکنیم، ببینیم قلم فرد در چه حوزهای قویتر است، مثلاً یک نفر اگر میخواهد روایتنویس باشد یا کار او بیشتر متناسب با روایتنویسی باشد به آن سمت سوقش میدهیم، سعی ما بر کمک به فرد برای پیدا کردن راهش است.
گاهی از خوشحالی وقتی ناشر خبر انتشار کتابی را به من میدهد با شوق به نویسندهاش زنگ میزنم و خبر انتشار کتابش را میدهم
* میخواهید پله باشید؟
دقیقاً! یکی از بچههای کانون میگفت از این نگران نباش که بچهها روی شانههای تو بالا بیایند، واقعیت هم همین است. وقتی کتاب یکی از نوقلمان منتشر میشود واقعاً بیشتر از کتاب خودم خوشحال میشوم. خیلی لذتبخش است. گاهی وقتی ناشر خبر انتشار کتابش را به من میدهد از خوشحالی و با شوق به نویسنده زنگ میزنم و خبر انتشار کتابش را میدهم.
* اگر کرونا ادامهدار باشد، تکلیف تجمعات شما چیست؟
جلسات را مجازی برگزار میکنیم. بعضی از کلاسها را هم تا الان در فضای مجازی داشتیم و الان در واتساپ گروه داریم و جلسه برگزار میکنیم. یکی دو کارگاه هم حتی داشتهایم.

* اگر بخواهید برآوردی از عرصه انتشار رمان و داستان در کشور داشته باشید و بخواهید قیاسی بین نویسندگان جدید و نویسندگانی که قبلاً وارد این عرصه شده بودند، داشته باشید، تحلیلتان از توازن آنها چیست و اصلاً آینده به نوقلمان اقبال خواهد داشت؟
حتماً همینطور است. فکر میکنم الان نویسندههای خوبی به فضای ادبیات ما معرفی میشود. ناشران بیشتر شده اند و کار راحتتر شده. نویسنده نوقلم راحتتر میتواند وارد فضای جدی شود. زمانی بود که ما میخواستیم کتاب چاپ کنیم و با چه سختی یک ناشر پیدا میکردیم؛ ولی الان این فرآیند تسهیل شده و جوانهای بااستعدادی داریم که مشغول کار هستند و از ما به زودی جلو میزنند.
* الان چند کارگاه فعال دارید؟
کارگاه نقد ادبی و کلاس داستان کوتاه کوتاه.
* کارگاههای شما هزینه هم دارد؟
سعی میکنیم هزینه کم باشد. از زمانی که مستقل شدیم فقط برای اینکه بتوانیم هزینه استاد را تامین کنیم شهریه دریافت میکنیم.
* موفق باشید.
خیلی ممنون
گزیده تصویری این گفتوگو را اینجا ببینید:
انتهای پیام/
منبع: https://www.farsnews.ir/news/13990431000834